محله آخونی .... آخینی محله پدری و ریشه های زندگی ام
| ||
|
دلم تنگ است .....
برای خانه پدری ،
برای گلدانهای شمعدانی کنار حوض ، برای بوی زعفران شله زردهای نذری ،
برای پدر پیر.... که پشت درخت توت خانه ، یواشکی سیگار میکشید . برای قرمزی و شیرینی یک قاچ هندوانه ، و خواب روی پشت بام در یک شب پر ستاره ، برای پریدن از روی جوب ، ایستادن در صف نانوایی ، برای خوردن یک استکان کمر باریک چایی ، و قند پهلویش ، برای پنیر و گردویش ، برای بوی نمناک خاک کوچه پس کوچه ، برای هیاهوی بچهها پشت دیوار هر خانه ، و ......
خانه پدری یک بهانه بود .... دلم برای کودکیهایم ، دلم برای نیمه ی گم شده ام ، دلم برای خودم تنگ شده است .. خودم .... موضوعات مرتبط: برچسبها: [ 9 / 3 / 1392برچسب:خانه پدری, ] [ 12:37 ] [ غ . آ ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |